ودر این شرایط است که جمله عوام فریبانه یا خود فریبانه " هرزمان استقلال و پرسپولیس قوی تری داشتیم تیم ملی قوی تری داشته ایم " هر هوادار فوتبال فهمی را به خنده وا میدارد.
آرسنال هم یک تیم پایتختی است و نه تنها برای تیم ملی انگلیس بلکه برای چند تیم ملی دیگر بشدت بازیکن ساز است.
نباید از اینکه یک سیاهپوست را وادار به سخن گفتن دست و پا شکسته به فارسی می کنیم به وجد آییم ، هر زمان با امثال کیروش دنیزلی برانکو به زبان خودشان توانستیم صحبت کنیم آنگاه می توان از این دنیای واگرا خلاصی یافت.
چرا برای یک بازی که چیزی برای فوتبال و هواداران نداشت " روبرتو روزتی " قضاوت می کرد؟!
این در کجای دنیا اتفاق می افتد که زمانی در ایران رخ می داد؟ اگر مساله، قبول نکردن داور ایرانی توسط هواداران دوتیم بود مگر فوتبال ما در چه سطحیست که زمانی طلب داور درجه یک اروپایی می کردیم!؟
این یک واقعیت آشکاراست اما نه همه آن چیزیست که در مورد آن توضیح داده شد، شاید زمانی کتابهایی در مورد " دوران جاهلین در فوتبال ایران " نگاریده شود که اکثر فصل های آن مربوط به همین دو تیم است! واقعا قصد بی احترامی وجود ندارد چه عیبی دارد یک گزارشگر تهرانی در ته دل راضی به باخت این دو تیم نباشد؟ همه آنها به اندازه مردم شیراز،اصفهان,مشهد,تبریز,اهوازو...حق دارند،اما فقط به اندازه آنها !
بدون شک یک روزنامه نگار صفحه اول خود را به تیمهایی تخصیص می دهد که طرفدار دارند تا به فروش رسد، برای او مهم این نیست که این هوادار چگونه جذب شده است، بروسه آن در مرحله قبلی استارت زده شده و ادامه دارد اما اکنون زمان سود دهی ست اینکه سود آن برای کیست معلوم نیست اما لااقل برای این فوتبال هیچ سودی ندارد.
کجای دنیا چنین حس هایی وجود دارد ؟ ما حتی کیروش را هم استقلالی - پرسپولیسی کردیم!
پاسخ سوال شما را نه به عنوان نماینده یک گروه بلکه از نقطه نظر شخصی می دهم:
سرزمین مادری من (اهر) 800 کیلومتر با تهران فاصله دارد ، استقلال و پرسپولیس کیفیتی بالاتر از بارسلونا یا یونایتد ندارند که طرفدار جهانی داشته باشند.
از نظر فوتبالی من اینجا تیمی را می شناسم به نام " تراکتور"، اگر نباشد " گسترش، شهرداری ، ماشین سازی, موتوژن، ایدم، مس سونگون، شهاب زنجان، ذرت کاران، شهرداری ارومیه , همه و همه گزینه هایی ست که برای انتخاب من منطقی به نظر میرسد .
اولین نقطه اشتراکی که به نظرم می رسد مساله " زبان وقومعیت " است. اگر لیگ استانی هم شکل بگیرد اولویت من شهرم است و اگر لیگ شهری شکل گیرد اولویت من تیم محله است .
همان طوری که زمانی که تیم منتخب آسیا با تیم منتخب جهان بازی کند شایسته است که طرفدار تیم منتخب آسیا باشم چون من یک آسیایی هستم.
سرزمین من یک سرزمین تاریخیست که فقط دژهای آن هزاران سال قدمت دارند، تعصب بجا از اصالت می آید.
لابد که تهرانی نیستید وزمانی نه چندان دور برای کار راه پایتخت را در پیش گرفته اید اگرچه امروز تهرانی تر از هر تهرانی باشید!
یکی مثل محمدعلی که به تهران نرسیده " افشین" می شود و یکی مثل پیام که ترکی را با لهجه فارسی حرف می زند!
چرا طرفدار این دو تیم شده اید؟!
شهرتان تیم ندارد؟
چون دوستتان استقلالی بود شما خواستید پرسپولیسی باشید؟
چون از زمانی که چشم باز کردید ، شبکه 3 این دو تیم را دیده اید وانتخاب دیگری نداشته اید؟
چون در روزنامه و رسانه از تیم دیگری نشنیدید ؟
چون عده ای اندک اما تریبون بدست هلهله و همهمه می کنند شما هم احساس می کنید که باید در این جمع باشید؟
معیار شما برای این انتخاب چیست؟
مثلا یک مشهدی از اینکه تیمی در لیگ برتر ندارد اما طرفدار استقلال و پرسپولیس است احساس غرور می کند؟
یا یک شیرازی از اینکه " برق" به تاریخ می پیوندد و فجر اوضاع خوبی ندارد احساس بی تفاوتی دارد؟
برای من قابل قبول است که جزیره ابوموسی تیم باشگاهی نداشته باشد اما قابل قبول نیست که آنها طرفدارغیر از آلومینیوم هرمزگان یا شهرداری بندرعباس باشند، ودر بدترین حالت طرفدار استقلال خوزستان یا فولاد اهواز.
این مساله در فوتبال ایران رخ می دهد، " بارسلونا، رئال,بایرن,منچستر،میلان و.." هوادارانشان مختص به شهرشان می باشد و حتی ضعیف ترین تیم لیگ هم طرفداران خودرا دارند.
فقط در فوتبال ایران است که بازیکن استقلال خوزستان پس از برد قاطعانه برابر حریف همنام تهرانی به جای حس غرور در مورد بازگشت به تهران سخن می گوید!
اگرچه امکانات تهران و اهواز یکی نیست اما انسان های بزرگ می مانند و سرزمینشان را می سازند نه اینکه فرار کنند.
انسان های بزرگ با عقل و قلب و خرد تصمیم می گیرند. عقلی که به منافع شخصی فکر کند زایل است.
مغز، همه اعضای خود را فدا میکند تا ضامن بقای خود باشد.
بدون شک کسی که به شهر و سرزمین خود تعصبی ندارد فردا نیز تهران را به دوبی ، دوبی را به سوئد و کانادا خواهد فروخت.
ما اینگونه نبودیم و نخواهیم بود وبا چنین اشخاصی سخنی نداریم.
چگونه ممکن است یک آدم بی توجه به تیم شهرش و در شهرش حامی رقیب و مقابل خود و ناظر بر سقوط ومرگ آن باشد، ودر خانه، عقل, احساس، شعور, وجدان, تعصب و همه وجودیتش را خاموش کند . میخواهیم ببینیم آیا ممکن است!؟
لطفا نظراتون را اعلام کنید.
ارسالی کاربر: رضا همت جو
گردآوری: مجله اینترنتی زیگیل